دربارۀ نظر و طرز فکر دیگران قضاوت شتابزده می کنید:« از آنجهت با من این رفتار را کرد زیرا حسود است.» « او به خاطر پول با تو رفت و آمد می کند.» « می ترسید نسبت به تو ابراز علاقه کند.» در واقع بی آنکه مدرکی در دست داشته باشید. درباره احساس و انگیزه دیگران نظر می دهید. مثلا ممکن است نتیجه بگیرید « جک از آنجهت هفته پیش سه بار با مری ملاقات کرد زیرا (الف)- عاشق او بود. (ب)- از دوست قدیمش خشمگین بود و می دانست که با ملاقات مری او از آن مطلع می شود. (ج)- افسرده بود. (د)- می ترسید دوباره تنها بماند.» البته می توانید اظهارنظر کنید اما این قبیل نتیجهگیریها اغلب عواقب ناخوشایند دارند.
کسی که ذهن خوانی می کند درباره واکنش دیگران نسبت به حوادث فرضیه سازی می کند « بیمهری او نشان می دهد که من از جذابیت لازم برخوردار نیستم... او مرا نابالغ می داند... آنها قصد اخراج مرا دارند.» این فرضیه ها اغلب آزمون نشده و مبهم و بی دلیل هستند و در نهایت به استناد یک یا دو تجربه مربوط به گذشته می باشند، اما به هر شکل مورد باور قرار گرفته اند.
ذهن خوانی بستگی به فرآیندی داردکه ما به آن فرافکنی می گوئیم. به عبارت دیگر شما فرض را بر این می گذارید که دیگران احساسی مانند شما ندارند و نسبت به امور مانند شما واکنش نشان میدهند. اگر از دیر کردن کسی خشمگین می شوید فرض را بر این می گذارید که همه مانند شما خشمگین می شوند. اگر از بی محبتی دیگران ناراحت می شوید فرض را بر این می گذارید که همه در این شرایط چنین احساسی پیدا می کنند. اگر نسبت به عادت و صفات خاصی داوری می کنید فرض را بر این می گذارید که دیگران نیز چنین احساسی پیدا می کنند. اگر نسبت عادت و صفات خاصی داوری می کنید فرض را بر این می گذارید که دیگران نیز چنین باوری دارند. ذهن خوانها به سرعت نتیجهگیری می کنند و فرضشان بر این است که این نتیجه گیری آنها کاملا درست است اما هرگز بر آن نمی شوند که درست بودن آنرا در مورد دیگران تحقیق کنند.
|