در تفکر قطبی همه چیز در نهایت خود در نظر گرفته می شود و جایی برای حد و اعتدال باقی نمینماند. اشخاص و اشیاء خوب یا بد، عالی یا وحشتناک هستند. به عبارت دیگر دنیا را سفید و سیاه می بینید و چون به زمینه خاکستری بی توجه می مانید واکنش شما نسبت به حوادث از یک نهایت احساسی به نهایت دیگر تاب می خورد. بزرگترین خطر در تفکر قطبی تاثیر آن بر قضاوت از خویشتن است. اگر عالی یا فوق العاده نباشید در این صورت شکست خورده و ناتوان هستید. جایی برای نه خوب و نه بد باقی نمی ماند. راننده اتوبوسی به اشتباه به خیابانی پیچید. وقتی فهمید راه را اشتباه رفته به خود گفت:« من راننده بسیار بدی هستم، هرگز حواسم را جمع نمی کنم، من صلاحیت رانندگی ندارم.» به عبارت دیگر این راننده به خاطر یک اشتباه خود را بی صلاحیت ارزیابی می کرد.
مادری شوهر از دست داده که باید سه فرزندش نگهداری می کرد تصمیم گرفت که مقتدر و مسئولانه با مسایل زندگی برخورد کند. اما این زن به محض آنکه احساس خستگی می کرد خود را انسانی ضعیف می پنداشت. از خود متنفر می شد و در حضور دیگران از خود انتقاد می کرد.
|