ارتباط در سادهترين مفهوم خود ارسال و دريافت پيام است. اين پيام ميتواند افكار، عقايد، احساسات، آرزوها و يا نيازهاي شما باشد. وقتي پيامي را ميفرستيد و همسرتان آن را دريافت ميكند، ارتباط برقرار شده است. ارتباط فرآيندي است كه با آن افكار، عقايد، احساسات و هيجانات خود را ابراز ميكنيد و افكار و احساسات ديگران را دريافت ميداريد. ولي همين فرآيند به ظاهر ساده ممكن است دچار مشكل شود.
ارتباط مؤثر ارتباطي است كه در آن همسرتان پيام شما را همان طور كه منظور شماست، دريافت كند. آيا تا به حال متوجه شدهايد آن چه همسرتان ميشنود، چيزي نبوده است كه ميخواستهايد بگوييد؟ در چنين مواردي ارتباط به شكل صحيحي برقرار نشده است. ارتباط مؤثر بستگي به ارسال و دريافت درست پيام دارد. براي اينكه پيام به صورت دقيق و درست ارسال و دريافت شود، گوينده بايد منظور خود را به روشنی انتقال دهد و شنونده نيز سعي كند تا پيام را به درستي دریافت كند.
آسیبشناسی ارتباط
چه چيز باعث برقراري نادرست ارتباط ميشود؟ عوامل زيادي وجود دارد كه ميتواند هم روي ارسال و هم دريافت پيام اثرگذارد و با تحریف ارتباط شما موجب شود چيزي كه ميگوييد همان چيزي نباشد كه واقعاً قصد داشتهاید بگوييد و آن چه همسرتان ميشنود، همانی نباشد كه شما گفتهايد.
در زير به برخي از اين عوامل اشاره شده است. آگاهي از وجود اين عوامل و شناسایی آن در روابطتان، اولين و مهمترين قدم براي جلوگیری از صدمه دیدن رابطهی شما و همسرتان است.
1- پیشزمینهها
انسانها مخلوقات يادگيرياند. الگوهاي ارتباطي كه در كودكي ياد ميگيريد، بر روابط شما در بزرگسالي و نيز ارتباط زناشوييتان اثر ميگذارد؛ براي مثال اگر در خانوادهاي بزرگ شده باشيد كه همهی افراد آن با صداي بلند دربارهی مسائل و مشكلات صحبت ميكنند، ممكن است ياد بگيريد كه شيوهی معمول صحبتكردن دربارهی مشكلات اينگونه است و به صورت خودآگاه با ناخودآگاه یا الگوبرداری آن را تكراركنيد. اگر پدر و مادر اختلافنظرها را با مشاجره و دعوا حل ميكردند، شما نيز ممكن است همين كار را در زندگي زناشوييتان تكرار كنيد، ولي اگر براي حفظ آرامش خانواده تعارض ها را ناديده میگرفتند، ممكن است شما نيز در زندگي زناشويي خود آن را سركوب كنید، پنهان نگاه داريد و یا دربارهاش صحبت نكنيد.
2- جنسيت
بين سبك ارتباطي مردان و زنان تفاوتهايي وجود دارد كه گاه نشناختن آن ميتواند موجب بروز سوءتفاهم و اختلاف شود. برخی از این تفاوتهای مهم عبارت است از:
· مردان در گفتوگوها كمتر گوش ميدهند و بيشتر روي پاسخ دادن و صحبت كردن تمركز دارند و اطلاعات شخصي كمي را دربارهی خود بيان ميكنند، در حالی که زنان بيشتر دربارهی مسائل شخصي خود صحبت ميكنند و بهتر نیز گوش ميدهند.
· مردان تمايل كمتری براي صحبت كردن دربارهی احساسات خود دارند؛ به ويژه احساسات منفي مثل آزردگي، عصبانيت، سرخوردگي که بیان آن را نشانهی ضعف ميدانند، ولي زنان پس از تجربهی احساسات منفي تمايل دارند دربارهی آن صحبت كنند و از اين طريق احساس آرامش یابند.
از طرف ديگر زنان براي اين كه احساس كنند مورد علاقهاند، دوست دارند كه همسرانشان احساسات مثبت خود را نسبت به آنان ابراز كنند، ولي مردها معتقدند كه عشق و علاقه را بايد با عمل نشان داد. از نظر آنان وقتي از صبح تا شب براي تأمين معيشت خانواده تلاش ميكنند، در واقع عشق و علاقهی خود را به همسر و خانوادهشان نشان میدهند.
· زنان براي افزايش صميميت و نزديكي تمايل دارند كه دربارهی هر كاري كه انجام ميدهند و هر اتفاقي كه در طول روز افتاده است، با همسرشان صحبت كنند، ولي مردان چنین تمايلي نشان نمیدهند و صحبت دربارهی جزئيات و مسايل كم اهميت را خسته كننده و بيهوده ميدانند. به همين دليل از يك طرف ممكن است متوجه نشود كه چرا همسرش دوست دارد دربارهی مسائل پيش پا افتاده صحبت كند و از طرف ديگر نميداند كه چرا علاقهمند است كه سر از كارهاي او در بياورد.
· مردان به هنگام بروز مشکل تمايل دارند كه سريع به دنبال راه حلی باشند و صحبت در این باره را بيفايده ميدانند، ولي اغلب زنان تمايل دارند ابتدا دربارهی مشكل و احساسات خود با همسرشان صحبت كنند و سپس به حل آن بپردازند. آنان معتقدند كه صحبت دربارهی مشكل - حتي اگر لاينحل باشد -كمك كننده و سودمند است.
در چنين شرايطي مرد ممكن است احساس كند كه همسرش فقط دوست دارد شكايت كند و به راهحلهاي پيشنهادي او توجه نميكند و چه بسا زن نيز احساس كند كه همسرش به صحبت او گوش نميدهد، درکش نمیکند و به احساسات او توجهی ندارد.
اما چرا اين تفاوتها وجود دارد؟ پاسخ کلی را باید در نقشهاي جنسيتيِ متفاوت جست. مردان به طور معمول براي رقابت و كسب قدرت و استقلال بزرگ ميشوند و چه بسا در روابط خود از جمله روابط زناشويي خواهان استقلال و قدرت باشند، ولي زنان بيشتر به سمت صميميت و نزديكي - و نه قدرت و استقلال - گرايش دارند.
اين مسأله ميتواند بسياري از تفاوتهاي زنان و مردان را در سبكهاي ارتباطي توجيه كند. آن چه مهم است توجه به این گونه تفاوت ها و آموختن زنان و مردان از یکدیگر است؛ زنان ميتوانند بعضي تفاوتها را بپذيرند بدون اين كه آن را ناشي از تمايل نداشتن مردان براي صميميت و نزديكي ببينند و مردان نيز ميتوانند از زنان بیاموزند كه صميميت تهديدي براي استقلال و آزادي شخصي آنان نيست.
وضعيت خلقي و هيجاني
وضعيت خلقي و هيجاني تأثير زيادي بر ارتباط ميگذارد. وقتي در وضعيت خلقي بدي مثل عصبانیت، نگرانی، اضطراب، غم و خستگی قرار میگیرد بيشتر احتمال دارد كه حرفها و كارهاي همسرتان را به صورت منفی دریافت کنید و حرفهاي معمولي و حتي مثبت همسرتان را نيز اشتباه درك كنيد؛ براي مثال پرسيدن سؤال سادهاي مثل "قبض آب و برق را پرداخت كردي؟" و يا "شام آماده است؟" ممكن است اشتباه تفسير شود و واكنشی منفي را در شما ايجاد كند. بنابراين وضعيت هيجاني شما ميتواند تفسير شما را از حرفهاي همسرتان و پاسخي كه به آن ميدهيد، تحت تأثير قرار دهد. بهترين كاري را كه در اين شرایط ميتوانيد انجام دهيد آن است كه وقتي در وضعيت خلقي خوبي نيستيد و يا روز بدي داشتيد، به آن اعتراف كنيد.
باورها و انتظارات
باورها و انتظارات شما بر سبك ارتباطيتان اثر ميگذارد. باورهاي مثبت دربارهی خود و زندگي به ارتباطي ميانجامد كه شادي و رضايت را به همراه ميآورد و باورهاي منفي، يأس، سرخوردگي و خشم را به دنبال دارد برخی باورها و نگرشهاي نادرست كه ميتواند رابطهی زناشويي را دچار مشكل سازد در تعابیری خود را نشان میدهد؛ از جمله:
· حق با من است؛ لازم نيست به حرفهاي تو گوش دهم، چون چيزي كه من ميگويم درست است!
· تو بايد بداني من چه ميخواهم و چه احساس ميكنم؛ تو بايد تا حالا من را شناخته باشي، اگر بعد از اين همه مدت هنوز نميداني چه ميخواهم و يا چه احساسي دارم، چه فايدهاي دارد مرتب برايت بگويم!
· اگر واقعاً يكديگر را دوست داشته باشيم، مشكلات خود به خود حل ميشود؛ عشق و علاقه، حلّال همهی مشكلات است.
· من ميدانم كه او چه فكر ميكند و چه احساسي دارد؛ وقتي دو نفر سالها با هم زندگي ميكنند، كاملاً همديگر را ميشناسند و ميدانند نيت اصلي حرفها و رفتارشان چيست. پس لازم نيست از او بپرسم كه چرا فلان حرف را زد و يا فلان كار را انجام داد!
به طور معمول موارد فوق يكي از منابع اصلي اختلافهاي زناشويي است؛ به ويژه مورد آخر كه "ذهنخواني" ناميده ميشود و موجب بروز بسياري از سوء تفاهمها ميگردد. ذهنخواني در حقیقت فرض ذهنی شماست كه دربارهی افكار و احساسات همسرتان داريد. البته گاهي ممكن است حدس شما درست باشد ولي در اكثر موارد اشتباه از آب در ميآيد.
علاوه بر اين، انتظارات شما نيز بر نحوه ی ارتباط با همسرتان تأثيرگذار است. انسانها به طور معمول تمايل دارند شما چيزي را ببينيد كه آن ها می خواهند. شما نيز از اين قاعده مستثنا نيستيد. اين انتظارات يا از پيشداوریها و تصورات قالبي شما دربارهی زنان و مردان ساخته ميشود و يا بر مبناي فرضهايی كلي و تعميميافته دربارهی شخصيت همسرتان است؛ براي مثال اگر تصور شما دربارهی مردان اين است كه آنها موجودات خودخواهياند که شایستهی اعتماد نیستند، و يا معتقديد تنها دغدغهی مهم زنان، پول است و يا فرضياتی خاص دربارهی همسر خود داريد، آن وقت ممكن است همانند کارآگاه به دنبال اين گونه خصوصيات در همسرتان باشيد و شايد نيز آن را بيابيد.
انتظارات نه تنها بر ادراك شما كه بر رفتار واقعي ديگران نيز اثر ميگذارد؛ براي مثال اگر معتقديد آدم خاصي، خوش برخورد است، ممكن است حتي اگر به طور معمول آدم خوش برخوردي هم نباشد با شما خوب برخورد كند. ما رفتاري را از ديگران به ظهور میرسانیم كه انتظارش را داريم.
منبع:مهارت هاي ارتباطي همسران، دكتر فهيمه فتحعلي لواساني، دكتر محمد كاظم عاطف وحيد، احمد رضا محمد پور
|