جلسهی خانوادگی، یک جلسهی برنامهریزی شده منظم از همهی افراد خانواده است.
موضوعات مطروح شده در این جلسه عبارتند از: باورها، خواستهها، ارزشها، شکایات، طرحها، سؤالات و پیشنهادات اعضای خانواده.
به طور خلاصه در جلسات خانوادگی فرصتی است برای:
- شنیدن حرفها، ابراز احساسات مثبت نسبت به یکدیگر و دادن دلگرمی، تقسیم کارهای خانه به طور عادلانه بین اعضای خانواده، بیان نکات مورد توجه، احساسات و شکایات، رفع تعارضها، طرحریزی تفریحات خانوادگی
راهنماییهایی برای جلسات خانوادگی:
1- جلسه را در زمان معین که قبلاً مشخص شده تشکیل دهید.
2- رئیس جلسه را تغییر دهید و مسؤولیتها را به اشتراک بگذارید. رئیس جلسه باید عضوی از خانواده باشد.
3- مدت زمان لازم برای هر جلسه را با نظر همهی اعضاء تعیین کنید، این مدت نباید برای کودکان بزرگ بیش از 1 ساعت و برای کوچکترها بیش از 20 تا 30 دقیقه طول بکشد.
4- همهی اعضای خانواده باید فرصت ارائه پیشنهاد را داشته باشند.
5- شکایات در صورتی مطرح شوند، که شاکی درصدد یافتن راهحل باشد.
6- در مورد انجام امور خانه صورتی از آنها فراهم کنید و تصمیم بگیرید چگونه این کارها را بین اعضاء خانواده تقسیم کنید.
7- هرگونه توافقی که در جلسات خانوادگی به عمل آید، باید حداقل تا حدود یک هفته بعد بهتر باشد.
8- کلیه اعضاء خانواده باید فرصت داشته باشند تا موضوعاتی را که به نظرشان مهم است مطرح نمایند.
9- اطمینان حاصل کنید، جلسات شما چیزی بیش از تقسیم کار و حل مشکلات خانوادگیست. باید به دلگرمی، و برنامهریزی تفریحات خانوادگی توجه شود.
مهارتهای رهبری:
1- برای اینکه اعضای خانواده در جلسهی خانوادگی احساس کنند، عواطف و عقایدشان درک شده است، روش «گوش کردن بازتابی» را به کار ببرید.
2- برای بیان احساساتتان پیام گوینده را به کار ببرید.
3- روی موضوعات اصلی تمرکز کنید و با موضوعات جانبی از مسیر اصلی منحرف نشوید.
4- درصدد رسیدن به فکر بکری باشید تا راهحلهای ممکن برای مشکلات مطرح شده را مشخص کنید. از همهی اعضای خانواده بخواهید راهحلهای گوناگون را بررسی کنند.
5- برای جلب موافقت همه کار کنید، رأیگیری جوّ همچشمی به وجود میآورد. بازندهها ممکن است در مقابل اجرای تصمیمات مقاومت کنند. بهتر است موضوعاتی را که مورد توافق همه نیست یادداشت کنید و بگویید:«به نظر میآید، ما هنوز آمادگی نداریم راجع به راهحلی به توافق برسیم، این موضوع را جلسهی آینده به بحث بگذاریم.»
6- در طول جلسه و در زمان مناسب، موضوعات مورد بحث و تصمیمها را روشن و خلاصه توضیح دهید.
«ما تصمیم گرفتیم . . . آیا همه به همین ترتیب متوجه شدید؟»
7- در شروع هر جلسه، از اعضای خانواده بخواهید تصمیمات جلسهی گذشته را ارزیابی کنند.
جلسات خانوادگی چه موقع شروع شود؟
جلسات خانوادگی را زمانی شروع کنید که به درک روشنی از اینکه جلسات چه باید انجام دهند رسیده باشید و به طور جدی بخواهید با یکدیگر و فرزندانتان رفتار برابر داشته باشید.
جلسات را زمانی تشکیل دهید که کودکان نیز آمادگی حضور در جلسات را داشته باشند. برای اینکه از آمادگی کودکان مطلع شوید مشکلات گوناگون را با فرزندتان در میان بگذارید و هر گاه احساس کردید آنها آمادگی همکاری دارند، جلسات را تشکیل دهید.
معمولاً لزومی ندارد تا آمادگی همهی اعضای خانواده به انتظار نشست، اگر اکثریت آمادهاند، زمان مناسبی برای آغاز کار فرارسیده است.
برپایی جلسات، وقتی فقط یکی از والدین علاقمند است؟
اگر همسرتان از شرکت در جلسه امتناع میورزد، شما و فرزندتان میتوانید با تشکیل این جلسات و گرفتن تصمیمات گوناگون ارتباط میان خود را قویتر کنید.
در خانهای که یکی از والدین حضور دارد، جلسات خانوادگی محدود به موضوعاتی است که ربطی به شخص غایب ندارد. اگر کودکان به مطرح کردن موضوعات مربوط به پدر یا مادری که حضور ندارند، علاقمندند، آن موضوعات باید هنگامی مطرح شوند که شخص سوم حضور دارد و میتواند با استفاده از گوش کردن بازتابی و پیگردی راههای گوناگون به کودکان کمک کنند تا تصمیم بگیرند، چگونه با پدر یا مادر غایب ارتباط مؤثر برقرار کنند.
معرفی جلسات خانوادگی به کودکان خردسال
به محض اینکه کودک بتواند ارتباط برقرار کند، برای شرکت در جلسات خانوادگی آماده است.
جلسات آشنایی را بسیار ساده و خلاصه برگزار کنید. همچنان که شما به جلسات ادامه میدهید، کودکان خردسالتان هم عاقلتر میشوند و میتوانید جلسات را طولانیتر و رسمیتر برگزار کنید.
پایهگذاری جلسات خانوادگی
در اولین جلسه (جلسهی اکتشافی): والدین روش تشکیل جلسات و منظور از آن را توضیح میدهند و از فرزندان سؤال میکنند تا چه حد علاقمندند. اگر کودکان با تشکیل جلسات موافقت کردند، به شکل زیر جلسات را پیش میبریم.
1- خلاصهی مذاکرات جلسهی قبل را بخوانید و به بحث بگذارید.
2- تصمیمات قبلی را ارزیابی کنید و پیرامون موضوعات حل نشده گفتگو کنید.
3- موضوعات جدید (تفریحات خانوادگی) را به بحث بگذارید.
4- مذاکرات جلسه را خلاصه کنید و تصمیمات و تعهدات را بازنگری کنید.
اگر کودکان در برابر جلسات رسمی مقاومت کردند، روشی را که چندان هم رسمی نیست، شروع کنید.
اشتباهات رایج در جلسات خانوادگی
1) به تعویق انداختن تشکیل جلسات تا وقتی کلیه اعضای خانواده آماده شوند.
2) دیر شروع کردن جلسات
3) تشکیل جلسات به مدت طولانی
4) تسلّط یک یا چند نفر بر جلسه (حتی والدین)
5) تأکید زیاد یا تمرکز بر شکایات و انتقادات
6) به عمل در نیاوردن تصمیمات
تقویت اعتماد به نفس و به کار بردن استعدادهای نهفته
عموماً تصور ما از رشد و یادگیری سیری پیشرونده یعنی به سمت جلو و بازا میباشد، در حالیکه جریان یادگیری چنین نیست و طی آن به جلو میرویم، عقبنشینی میکنیم، بیشتر به جلو میرویم و دوباره به عقب میافتیم.
باید پذیرش کامل نبودن را داشته باشیم و به فرزندانمان نیز اجازه دهیم که کامل نباشند.
اگر بتوانیم پذیرا باشیم که راههایی که برای ایجاد تغییرات انتخاب کردهایم، کامل نیستند و اشتباهات خود را درک کنیم، به سادگی میتوانیم خطاهای فرزندانمان را نیز پذیرا باشیم.
- بدانیم حقوق والدین و فرزندان برابرند و هیچ یک برتری ندارند.
- در کوشش برای تغییر دیگران و بهبود رفتارشان تنها وسیلهای که مستقیماً به آن دسترسی داریم رفتار خودمان است.
قبول مسؤولیت شخصی، اصل اساسی برای رشد و رسیدن به بلوغ و پیشرفت در همهی روابط انسانیست. تلاش فرزندانمان را بپذیریم و باعث دلگرمی و توسعه روابطمان شویم و احساس ارزشمند بودن آنان را پایهگذاری کنیم.
وقتی احساس کنید دیگر مجبور نیستید انتقاد کنید و روی اشتباهات انگشت بگذارید، آزاد خواهید بود دیگران را دوست بدارید و برایشان ارزش قائل شوید.
انتظار داشته باشید که از روشهای جدیدتان انتقاد شود.
وقتی از شما انتقاد میشود، مهارتهای ارتباطی جدید خود را به کار ببرید. از طریق گوش کردن بازتابی به منتقدین خود نشان دهید که احساسات آنها را درک میکنید و از طریق پیام گوینده، که احساس شما را بیان میکند، بگذارید بدانند که احساس شما چیست؟
در حالی که حالت دوستانه را با منتقدین خود حفظ میکنید: سرسختی خود را در مورد عقایدتان، حفظ کنید.
ما همچنان که میتوانیم عقیده و رفتار خود را تغییر دهیم، قادریم احساسات و عواطفمان را نیز تغییر دهیم. وقتی اوضاع بر وفق مراد نیست، احتمالاً تصور میکنید چه وحشتناک است زیرا که شما آسایش ندارید، ممکن است آسودگی وجود نداشته باشد، ولی وحشتناک نیست.
بدانید فرزندانتان سمبل موفقیتهای شما در زندگی نیستند.
نکات مثبت شخصیت خود شما و نه فرزندانتان، میتوانند منبع ارزشهای فردی شما باشند.
وقتی اوضاع بر وفق مراد فرزندتان پیش نمیرود، امکان دارد احساس گناه کنید و عدم موفقیت خود را باعث این امر بدانید. برای بعضی مردم، بیان گناه، لزوم عمل کردن را از بین میبرد ولی باید دانست احساس گناه چیزی را حل نمیکند. بلکه تنها عمل کردن است که میتواند مشکلی را حل کند.
***
فرضیات غلطی که در رشد شخصی دخالت دارند:
این فرضیات موجب برقراری ارتباطهای ضعیف میشوند که عبارتند از:
«احساس میکنم میخواهم در جامعه مورد قبول همگان باشم.»
«وقتی جریانات موافق میل من پیش نمیرود، فاجعه است.»
«تا نتوانم در همهی جنبههای آموزش کودک دارای صلاحیت باشم، نمیتوانم خود را ارزشمند به حساب آورم»
« در مورد مشکلاتمان واقعاً نمیتوانیم کاری انجام دهیم، قربانی شرایط محیطی هستیم.»
«زمینهی قبلی کودکان یعنی وراثت و محیط باعث رفتار کنونی آنهاست. ما شانس کمی برای ایجاد تغییرات در آنها داریم.»
«من به عنوان پدر مسؤول رفتار فرزندانم هستم. اگر آدم مؤثرتری بودم. آنان مرتکب چنین رفتارهایی نمیشوند.»
- پدر و مادری که دارای احساس قوی هویت به عنوان یک انسان ارزشمند استف الزامی نمیبیند که فقط برای فرزندش زندگی کند. چنین پدر و مادری آزاد است که با فراز و نشیبهای زندگی با شجاعت روبرو شود.
|