تفاوت بين انسان و حيوان در زمينههاي مختلفي قابل مشاهده است. برتري خارقالعاده انسان از فعاليتهاي فكري گرفته تا استفاده از علائم نوشتاري براي برقراري ارتباط، تغييرات چشمگير در شيوهی زندگي و ابداع و خلّاقيت در ساخت وسايل مختلف زندگي، همگي نشانگر اين است كه انسان توانمنديهاي بسيار بالايي در مقابل حيوان دارد.
انسان از راههاي مختلف با همنوعان خود ارتباط برقرار ميكند. يكي از مهمترين و در عين حال پيشرفتهترين روشها استفاده از زبان و گفتار در بيان عقايد و نظرات خود است. انسان به خاطر توانايي استفاده از زبان و نيروي فكري توانست ضمن سازگاري با محيط بر طبيعت تسلط پيدا کند و حيوانات و ساير پديدههاي طبيعي را به نفع خود مورد بهرهبرداري قرار دهد.
اگر چه انسان زبان را به عنوان وسيلهاي براي رسيدن به اهداف ياد ميگيرد، اما اين وسيله آنقدر مهم است كه در بسياري از جاها خود به عنوان هدف قرار ميگيرد. زبان در زندگي انسان و ارتباط اجتماعي بسيار مهم است و با استفاده از آن بسياري از اهداف به راحتي بدست ميآيد و زندگي اجتماعي آسان ميشود.
رشد زبان
اگرچه انسان از زبان به عنوان وسيلهاي براي رسيدن به اهداف ياد ميگيرد اما اين وسيله آنقدر مهم است كه جاي جايي خود به عنوان هدف قرار ميگيرد.
زبان در زندگي انسان و ارتباط اجتماعي بسيار مهم است و با استفاده از آن بسياري از اهداف به راحتي به دست ميآيد و زندگي اجتماعي آسان ميگردد. شعارينژاد (1373-342) وظايف اصلي زبان را چنين خلاصه ميكند:
« زبان موجب ارتباط و تفاهم است، وسيلهی تعبيرهاي رواني و ذهني، وسيله تحصيل و گسترش تجارب، وسيلهی تفكر و وسيلهی سازگاري است. »
در خصوص وظيفهی اصلي زبان به وسيلهی تفكر اشاره شد. اما بعضي از روانشناسان از زاويهی ديگر به اين مسأله نگاه ميكنند و اعتقاد دارند تفكر و رشد شناختي باعث رشد زبان شده و در اين مورد مقدم است. اين موضوع در بحث زبان و تفكر به آن پرداخته شد.
مراحل رشد زبان
كودكان با سرعت بسيار حيرتآوري زبان را ياد ميگيرند و در طول چند سال گنجينهی لغات بسياري را دارند. نكتهی بسيار مهم در رشد زبان اين است كه كودكان قبل از اينكه زبان باز كنند ميتوانند گفتار ديگران را درك كنند. به طور كلي تمامي كودكان در سراسر جهان مراحل زير را در رشد زبان طي ميكنند:
1- گريه و فرياد : كودكان در سالهاي اول براي فهماندن منظور خود ناگزير از گريه و فرياد استفاده ميكنند. يعني به نوعي با استفاده از آن قصد برقراري ارتباط با ديگران دارند.
2- اداي صداهاي نامشخص ( غان و غون كردن ) 8-4 ماهگي
3- اولين كلمات قابل فهم 18-12 ماهگي
4- تركيبات دو كلمه اي 5/1 تا 2 سالگي
5- روان صحبت کردن 5/2 تا 3 سالگي: جملاتی ميسازند كه از لحاظ دستوري كامل و درست است.
6- آگاهي به قواعد دستوري 4 تا 5 سالگی: جملات طولانيتر و پيچيدهتري بيان ميكنند. در گفتارشان به زمانهاي فعلي و جمع كلمات توجه ميكنند.
نظريههاي رشد زبان
پيشرفت و رشد سريع زبان دركودكان چگونه قابل توجيه است؟ چه عامل و يا عواملي باعث رشد زبان ( فراگيري زبان ) ميشود؟ آيا بايد به مكانيزيهاي فطري توجه شود يا عوامل و متغيرهاي سطحي؟
همهی اين سؤالها و سؤالهاي مشابه در نظريههاي رشد زبان پاسخ داده ميشود. در اين زمينه به طول كلي به بعضي از مهمترين نظريههاي زبان اشاره ميکنیم:
نظريههاي رشد زبان را ميتوان به سه دسته تقسيم كرد:
1- نظريههاي يادگيري
2- نظريههاي نهادگرايي
3- نظريه هاي شناختي
1- نظريههاي يادگيري:
در نظريههاي يادگيري به دو دسته نظريه در مورد زبان بر ميخوريم:
الف ) نظريهی رفتارگرائي
ب) نظريهی يادگيري اجتماعي
نظريهی رفتارگرائي:
اسكينر كه نظريهی يادگيري شرطي فعال را عنوان كرده است در مورد زبان همانند ساير واكنشهاي رفتاري معتقد است كه زبان بر اثر همبستگي بين محرك و پاسخ و تقويت پاسخهاي صحيح آموخته ميشود. بدين ترتيب ابتدا كودكان اصواتي را به زبان ميآورند بعضي از اين اصوات توسط بزرگترها تقويت ميشود و بعضي تقويت نميشود. در نتيجه كلمات تقويت شده ياد گرفته ميشود و كلمات تقويت نشده تضعيف و خاموش ميشود.
بر اساس نظريه عامل مؤثر در رشد زبان تربيت است و نه طبيعت. نظريهی يادگيري تا حدود زيادي بيشتر به تبيين عملكرد زبان ميپردازد تا توانشهاي زير بنايي درك زبان.
ب) نظريهی يادگيري اجتماعي:آلبرت بندورا كه نظريهی يادگيري اجتماعي را بنا گذاشته است ميگويد كه بيشتر يادگيريهاي كودك از راه مشاهدهی رفتار بزرگترها و تقليد طرحهاي رفتاري آنها صورت ميپذيرد و براي يادگيري در بسياري از موارد تقويت لازم نيست. در مورد يادگيري زبان نيز كودك به زباني كه در اطراف او توسط بزرگترها به كار مي رود توجه ميكند و گوش ميدهد و آنچه را كه شنيده است تقليد ميكند و از اين راه ميآموزد. بنابراين نظريه به تأثیر مشاهده، سرمشقگيري و تقليد در فراگيري زبان تأكيد ميشود.
2- نظريههاي نهادگرايي:
ديدگاه نهادگرايانه فراگيري زبان بر عوامل تعيين كنندهی فطري و زيستشناختي زبان تأكيد دارد يعني بر تأثیر طبيعت به جاي تربيت. نوآم چامسكي كه يكي از رهبران طرفدار اين نظريه بود معتقد است انسانها سيستمي دروني و از پيش تنظيم شده به نام دستگاه فراگيري زبان دارند كه كودك را قادر به پردازش زبان و ساختن قواعد ميکند و از آن طريق گفتار دستوري مناسب را ميفهمد و ايجاد ميكند.
چامسكي ميگويد از آنجايي كه روند توليد آوار داراي نظم است ( غن و غون –اولين كلمه –تركيبات دو كلمهاي –قواعد دستوري ) بيانگر روابط معنايياي است كه بين فرهنگها مشترك است. براساس همين موضوع مكانيزم زبان فطري است.
بعضي ديگر از طرفداران نهادگرايي بر اساس وجود دورهی حساس در دورهی رشد اعتقاد به مكانيزم فطري زبان دارند. ( در اين دوره انتظار ميرود كه فراگيري زبان به طور عادي پيش برود ولي خارج از اين دوران فراگيري زبان اگر نگوييم غير ممكن، دشوار است. )
3- نظريههاي شناختي:
نظريههاي شناختي زبان اگر چه اعتقادي به وجود مكانيزم فطري خاص براي فراگيري زبان ندارند اما در عين حال از نظريهی نهادگرايي دفاع ميكنند. كودكان فعال و سازنده هستند و به استعدادهاي شناختي خاص، استعداد پردازش اطلاعات كه فطري هستند بستگي دارد.
بر اساس نظريهی رشد شناختي پياژه، رشد شناختي فراگيري زبان را هدايت ميكند و تا زماني كه تواناييهاي مهم شناختي مانند مفهوم پايداري شيمي بروز نكند اكتساب زبان شروع نميشود.
|