مقالات آموزشی

 

 

 

مشاورین حاضر در کلینیک
آتنا سادات میررجائی
آزاده امیر
فاطمه قانعی مطلق
میترا ضیایی عاقل
مریم مرواریدی
عطیه تقوی
محمدرضا سعیدی
محمد حسین سلمانیان
مینا شعبان زاده
هانیه میر
سمیه قاصری
حسین چم حیدری
جانان محبوبی
سمانه خمسه ای
محمدرضا ودادمفرد
سعیده باقری
سارا خواجه افضلی
طیبه صابر
محمدرضا صنم یار
سیما سیفی
روش گينات براي تربيت كودك ( روش آزادي محدود )
4-کودک و نوجوان 1-کودک 5-کودک و خانواده 12-فنون تربیت کودکروش گينات براي تربيت كودك ( روش آزادي محدود )
ارسال شده در تاریخ: 16 دی 1393

گينات درباره‌ی نحوه‌ی سخن گفتن با كودكان معتقد است كه سخن گفتن با كودك مشكل است؛ زيرا قدرت و درك استدلال آنان به حدكافي رشد نكرده و هرچه كودك از نظر سني كوچك‌تر باشد سخن گفتن هم سخت‌تر است.

كودك معمولاً به احساسات و نشانه‌هاي غيركلامي كه درچهره‌ی والدين نمايان مي‌شود، بيشتر توجه دارد و درك كودك براي گرفتن گفت‌وگوي غيركلامي به اندازه‌اي است كه مطلب را بگيرد.

درك و فهم والدين و كودك باهم متفاوت است و تشخيص هر كدام به گونه‌اي است كه باعث تعارض و كشمكش بين‌شان مي‌شود. معمولاً بزرگسالان عقلاني فكر مي‌كنند اما كودكان عاطفي؛ بنابراین والدين بايد هنگام گفت‌وگو با كودكان به عواطف آن‌ها توجه داشته باشند تا بتوانند رابطه‌ی مسالمت‌آميز بين خود و كودكان ايجاد كنند.

بايد توجه داشت كه سال‌هاي اول زندگي كودك از اهميت زيادي برخورداراست. در اين سال‌ها شخصيت كودك شكل مي‌گيرد. بايد با گذشت بيشتر و قراردادن خود به جاي كودك، موقعيت كودك را درك كرد تا بتوان رابطه‌اي موفقيت‌آميز داشت.

اصول مكالمه با كودكان

1- پي بردن از واقعه به رابطه

در اين اصل والدين بايد به هنگام گفت‌وگو با كودك به جاي توجه خود به واقعه به رابطه‌اي كه در جريان گفت‌وگو موجود است توجه کنند. مثال: علي به مادر خود مي‌گويد چرا به زهرا پاداش دادي و به من ندادي؟ در اين جا مادر بايد علت پاداش دادن را براي وي توضيح دهد.

2- اصل دوم بيان مي كند كه زماني كه كودك حادثه‌اي را كه برايش اتفاق افتاده بازگو مي‌كند بايد به احساسات وي توجه كرد و به او فهماند كه براي خانواده‌اش مهم است و او را درك مي‌كنند. بعد از آن به واقعه پرداخته شود. مثال: زماني كه كودك مي‌گويد ديگر نمي خواهد به مدرسه برود، بايد ابتدا به احساس كودك كه نگران است توجه كرد و بعد از اطمينان دادن به وي به بررسي نرفتن به مدرسه پرداخت.

3- اصل سوم: در اين اصل والدين بايد سعي كنند هنگام گفت‌وگو با كودك بدون آن‌كه مخالفت يا موافقت خود را اعلام كنند جزئيات را به كودك نشان دهند و اجازه دهند خودش نتيجه‌گيري كند و نظر شخصي خود را اعلام كند. مثال: زماني كه كودك به والدينش مي گويد من فرد بدي هستم، بايد بدون تأييد يا تكذيب حرفش عنوان كرد چرا تو خودت را فرد بدي مي‌داني؟ بدين ترتيب كودك به بحث درباره‌ی جزئيات مي‌پردازد و مي‌تواند نتيجه مطلوب مي‌گيرد.

راهكارهايي جهت كاركردن والدين با فرزندان از نظر گينات

1- تشويق كردن

از نظر گينات تشويق كردن عبارت است از تأييد و ستايش رفتارخاص كودك؛ در صورتي كه براي آموزش به كودك باشد و كودك را به انجام بيشتر عمل سوق دهد.

در صورت استفاده‌ی درست از تشويق اثر تربيتي مثبت خواهيم داشت و اگر بيش از حد تكرار شود اثرآموزشي از بين مي‌رود و كودك عمل مورد نظر را عادي قلمداد مي‌كند. زماني كه كودك را تشويق مي‌كنيم فقط كار انجام شده را بايد ارزيابي كنيم نه شخصيت كودك را.

مثال: آفرين كه اتاقت را تميز كردي.

اين نوع تشويق كردن باعث آشنايي كودك با انجام درست كارها مي‌شود. تعبيري كه كودك از كلماتي كه به كاربرد كه با رفتار كودك متناسب باشد و با آن‌ها آشنا باشد.

2- انتقاد كردن

نكته‌ی مهم اين است كه از انتقاد كردن نبايد به عنوان وسيله‌اي براي تنبيه كردن استفاده كرد. واليدن بايد زماني انتقاد كنند كه كودك رفتار ناشايست را انجام داده است.

مثال: زماني كه كودك غذايش را روي ميز مي‌ريزد بلافاصله به وي دستمال بدهند تا آن‌جا را تميزكند، در اين حالت وي مي‌فهمد كه كارش درست نبوده و خود مسئول رفتار نامناسب است.

3- مبارزه با بدرفتاري كودك

رفتار نامناسب كودكان ريشه در رفتار نامناسب والدين دارد. از اين رو بايد برخوردهاي بين والدين با كودك اصلاح شود.  زماني كه كودك رفتار بدي انجام مي‌دهد بايد والدين در رفتار خودشان عامل را جست‌وجو كنند.

والدين معمولاً انتظار دارند كه كودك‌شان مانند فرد بزرگسال رفتاركند. اما چون كودك اين كار را انجام نمي‌دهد او را مورد نكوهش و سرزنش قرار مي‌دهند. اين نوع برخورد والدين باعث تشديد رفتار نامتناسب كودك مي‌شود. والدين بايد از چنين رفتاري جلوگيري كنند و رفتاري مناسب و همراه با احترام را جايگزين رفتار نامناسب كنند و از به كاربردن كلماتي مانند احمق، نادان و... به فرزندان خودداري كنند.

4- بازگوكردن خشم

از نظر گينات خشم يك احساس دروني است. همان‌طور كه در زمان خوشحالي شادي خود را بروز مي‌دهيم بايد در هنگام ناراحتي خشم خود را بروز دهيم. زماني كه والدين خشم خود را تخليه نمي‌كنند باعث مي‌شوند كه كودك‌شان احساس گناه بكند. در صورتي كه بخواهند خشم خود را بروز دهند در واقع كودك تظاهر مي‌كند و رفتاري بروز مي‌دهد كه غير واقعي است.

خشم يك احساس دروني است و بايد هنگام بروز آن به سه اصل توجه داشت.

1- بايد اين واقعيت را پذيرفت كه بعضي از مواقع والدين از كودك خود رضايت ندارند؛ بنابراين بايد اين ناراحتي را به كودك نشان داد و به او بگوييم كه اين ناراحتي به رفتار ناشايست كودك مربوط مي‌شود.

2- بايد توجه داشت زماني كه رفتار نامناسب كودك را برايش عنوان مي‌كنيم نبايد شخصيت كلي كودك را زير سؤال ببريم فقط همان رفتاري را بيان كنيم كه نامناسب بوده است.

3- هنگام خشمگين شدن والدين بايد بدون احساس گناه و تنفر از كودك فقط ناراحتي خود را به كودك بگويند و او را متوجه كار اشتباهش كنند.

5- ترساندن كودك

ترساندن كودك به هر صورتي كه انجام شود كارنامناسبي است؛ زيرا زماني كه والدين كودك خود را از رفتار نامناسب مي‌ترسانند كودك به طور پنهاني و مخفي دست به كار ناشايست خود مي‌برد. مثلاً زماني كه او را مي‌ترسانيد كه اگر با برادرت دعوا كني در اتاقت حبس مي‌شوي، كودك به اين نكته پي مي‌برد كه والدين يك فرصت ديگر به من داده‌اند كه با برادرم دعوا كنم اما اين رفتار من موجب تنبيه خودم مي‌شود و كودك را به وحشت  مي‌اندازد.

6- وعده‌ی پاداش

گينات با اين اصل كه والدين براي اين‌كه كودك‌شان رفتار مناسبي انجام دهد به او وعده‌س پاداش مي‌دهند، مخالفت مي‌كند. از نظر وي والدين در توانايي‌هاي كودك‌شان شك و ترديد دارند و اطمينان ندارند كه بدون پاداش هم كودك مي‌تواند كار مثبت انجام دهند. با وعده دادن كودك ياد مي‌گيرد كه درقبال هر كار مثبت از همه انتظار پاداش داشته باشد.

7- مبارزه با دروغگويي

براي مبارزه با دروغگويي بايد به عللي پرداخت كه منجر به دروغگويي مي‌شود. گاهي اوقات والدين و كودك در رابطه با موضوعي گفت‌وگو مي‌كنند كه منجر به نتيجه‌گيري نمي‌شود و باعث تنبيه كودك مي‌شود. كودك براي نجات از تنبيه ممكن است دروغ بگويد كه اين كار باعث مي‌شود شخصيت متزلزلي را براي او به همراه داشته باشد.

عكس‌العمل والدين خيلي مهم است و بايد با رفتار خود به كودك بياموزند كه درزمان ناخوشي و رفتارهاي ناشايست كه شايسته افراد نيست چگونه برخورد كنند. والدين نبايد از كودكان‌شان پرسش‌هايي را داشته باشند كه منجر به دروغ مي‌شود و با رفتار خود به كودك بياموزند كه نيازي به دروغ گفتن نيست.

8- آموزش مسئوليت به كودك

مسئوليت امري دروني است كه افراد را به انجام كاري وادار مي‌كند و نمي‌توان آن را به كسي تحميل كرد. والدين بايد به كودك خود مسئوليت انجام كاري را بدهند كه مطابق با امكانات و ارزش‌هاي زندگي كودك باشد. زماني كه والدين به كودك خود آزادي بيان احساسات و ابراز وجود مي‌دهند كمك بزرگي به كودك خود در انجام مسئوليت مي‌كنند.

نكته‌ی ديگر زماني است كه كودك به مدرسه مي‌رود و والدين به كودك در انجام تكاليف كمك مي‌كنند. اين كار باعث مي‌شود كودك احساس مسئوليت نكند.

9- نقش والدين در دوست‌يابي كودك

دوران كودكي مهم‌ترين دوراني است كه شخصيت كامل مي‌شود و دوستان از عواملي هستند كه در رشد شخصيت نقش دارند. معمولاً والدين ترجيح مي‌دهند كه كودك شخصاً دوستش را انتخاب كند اما زماني كه انتخاب مي‌كند والدين مخالفت مي‌كنند. بنابراين والدين بايد با رفتار مناسب با كودك به بحث بپردازند و از كودك بخواهند ويژگي‌ها و صفات درست خود را بررسي كند و در صورت مناسب بودن ادامه دهند و كودك را متوجه سازند كه مسئوليت هرگونه دوستي را بايد به عهده بگيرد.

10- مواجهه با ناامني كودك

گاهي اوقات كودك احساس مي‌كند كه هر عملي را كه انجام مي دهد والدين از آن عيب مي‌گيرند كه نوعي ناامني و پريشان خاطري براي كودك به وجود مي‌آورد. والدين نبايد از يك كودك در حد يك فرد بزرگسال انتظار داشته باشند و فقط اشتباه كودك را گوشزد كنند نه شخصيت اصلي كودك را.

فردريكا سه زمينه را در تعامل رفتار با كودك بيان مي‌كند:

1- زمينه‌ی سبز: كليه‌ی رفتارهاي مثبت و مورد پذيرش را شامل مي‌شود كه والدين همراه با بله و موافقم نظر خود را عنوان مي‌كنند.

2- زمينه‌ی زرد: رفتارهايي را مورد پذيرش قرار مي‌دهند كه مورد قبول والدين نیست اما شرايط به وجود آمده باعث شده كه والدين رفتار كنوني كودك را قبول كنند. مثال: كودك يكي از والدين خود را از درست داده و گريه مي‌كند. گريه‌ی بيش از حد در شرايط عادي مورد سرزنش است اما اكنون شرايط وي را درك مي‌كنند و گريه‌ی بيش از حد او را مي‌پذيرند.

3- زمينه‌ی قرمز: رفتارهايي قرار مي‌گيرند كه تحت هيچ شرايطي مورد پذيرش و قابل تحمل نيستند و به هر نحوي بايد از بروز آن جلوگيري كرد؛ زيرا در صورت بروز باعث كشمكش و از هم پاشيدگي اعضاي خانواده مي‌شود. مثال: ايرادگيري‌هاي بيش از حد اعضاي خانواده كه كار كاملاً اشتباهي است. والدين بايدكودك را درهر زمينه‌اي كه رفتاري از خود بروز مي‌دهد پذيرا باشند و به گفت‌وگو بپردازند.

11- محدود کردن کودک

در روش گینات آزادی محدود یکی از ویژگی‌های مهم است و والدین باید به دو نکته توجه داشته باشند .

1- کودک آموزش ببیند که رفتار نامناسب و غیر قابل قبول والدین چه رفتاری است کودک با شناخت لازم اقدام به رفتار مناسب و جایگزین رفتار نامناسب کند.

2- کودک باید در این رابطه که یک رفتار مناسب را جایگزین رفتار نامناسب کند با والدین به توافق برسد. در این هنگام والدین باید نظر خود را صریح و بدون هیچ ابهامی به کودک بدهند. کودک باید کاملاً از شرایط آگاه باشد و اگر محدودیتی در کار پیش بیاید با آگاهی دادن به کودک از رنج و ناراحتی که ممکن است برای کودک پیش بیاید کاسته می‌شود.

در بیان محدودیت‌ها باید از کلماتی استفاده کرد که برای کودک قابل فهم باشد. مثال: زهرا ما می‌دانیم که تو دوست داری هر روز عصر به پارک بروی، اما فعلاً شرایط زندگی اجازه‌ی این‌که هر روز به پارک بروی را نمی‌دهد. بعداً حتماً می‌رویم.

12- خواباندن کودک

خوابیدن مانند تغذیه برای کودک امری لازم و ضروری است. حضور والدین به خصوص مادر در خواب کودکان نقش بسزایی دارد. هنگام خوابیدن بهتر است کودک را از مسائل روز که به صورت داستان گفته می‌شود آگاه بسازیم. در مورد کودکان بزرگ‌تر می‌توان در مورد ساعت خواب به توافق رسید و تنها با شب بخیر گفتن این کار را انجام داد. البته طوری که به کودک تفهیم کنیم که برای ما اهمیت دارد و مورد احترام است. مثلاً مادر به هنگام شب بخیر گفتن به کودک عنوان می‌کند که دوست دارد بیشتر نزد او باشد اما زمان خواب فرا رسید و نمی‌تواند بیشتر از این با او باشد.

13- مشاهده‌ی تلویزیون

تلویزیون در تعبیر افکار کودکان نقش بسزایی دارد. یکی از نکاتی که متخصصین کودکان در تهیه‌ی برنامه‌ی آموزشی باید در نظر داشته باشند این است که برنامه‌ای بسازند که برای کودک جنبه‌ی منفی نداشته باشد و شخصیت مثبت را در کودک پرورش دهد.

والدین باید توجه داشته باشند که کودکان چه برنامه‌ای را باید تماشا کنند و نظارت داشته باشند. برنامه‌هایی که نفرت، خشم، ترس و به طور کل شخصیت‌های منفی را نشان می‌دهند پرورش منفی در کودک دارد. والدین باید هنگام تماشای تلویزیون با کودک خود بحث و گفت‌وگو کنند و نظر کودک را درباره‌ی برنامه بپرسند و کودک نظر شخصی خود را بدهد و تنها صفحه‌ی سفید ذهنش را با تماشا کردن بی‌هدف کدر نکند.

14- نگرانی‌های کودک

1- احساس دور شدن از والدین و این‌که والدین کودک را دوست ندارند: این نگرانی در رفتار و اعمال کودک اثر منفی دارد و با غم و ناراحتی در رفتار خود را نشان می دهد. والدین باید عملاً به کودک نشان دهند که برای‌شان عزیز است و به او بگویند که دوستش دارند.

2-عدم حضور والدین در منزل به خصوص مادر:  زمانی که کودک از مدرسه به خانه می آید برایش مهم است که مادر در منزل باشد. برای کم کردن این نگرانی باید از دوران ابتدایی زندگی، کودک را برای چنین روزهایی آماده کرد و لحضاتی او را تنها گذاشت اما از دور مراقب او بود.

3- احساس گناه: هنگامی که کودک نمی‌تواند در خانواده‌اش نظر خود را عنوان کند یا با بیان نظر منفی خود درباره‌ی یکی از اعضای خانواه مورد باز خواست قرار می‌گیرد احساس گناه می‌کند؛ بنابرابن احساس غیر واقعی خود را بیان می‌کند. به والدین توصیه می‌شود به کودکان اجازه دهند نظرات و احساسات خود را بیان کتتد و همین‌طور اجازه‌ی بازی کردن به کودکان ؛بدهند. زیرا بچه‌ها در بازی مسائل و مطالب خود را به خوبی عنوان می‌کنند.

4- درگیری‌های والدین: کشمکش‌های والدین باعث کم حرف شدن و گوشه‌گیری و بهانه‌جویی کودکان می‌شود.

5 - ترس از مرگ: کودکان نگران این هستند که دیگران از بین رفته‌اند و زمانی هم خودشان از بین می روند، این موضوع را باید از سال های اولیه که به مدرسه می‌روند به نوعی توسط معلمان آموزش ببینند.

15- آموزش مسائل جنسی به کودکان

از مهم‌ترین موارد تربیت کودکان، آموزش مسائل جنسی است.  بهترین زمان برای آگاه ساختن کودک زمانی است که او پرسش‌هایی در این زمینه مطرح می‌کند و نشان می‌دهد که  کنجکاو شده است. بهتر است ابتدا نظر کودک پرسیده شود و بعد با توجه به شرایط کودک جواب مناسب به کودک داده شود.

تاریخ آخرین ویرایش: 14 اسفند 1393 - 14:25:53
اقدام کننده: واحد تولید محتوای کلینیک روان درمانی صبا
تعداد مشاهده: 1495