يادگيري عبارت است از اثراتي كه محيط از طريق حواس (بينايي، شنوايي، بوياي، چشايي و بساوايي بر ذهن انسان ميگذارد. اين اثرات كه به صورت تغييراتي كم و بيش دائمي در رفتار بالقوهی يادگيرنده بهوجود ميآيد، نتيجهی عوامل موقتي و زودگذر مانند خستگي، دارو، عوامل انگيزشي و تغييرات ناشي از رشد يا بلوغ نيست.
آموزش
آموزش عبارت است از فعاليتهاي (رسمي يا غير رسمي) مربي براي ايجاد تغييراتي كم و بيش دائمي در رفتار بالقوهی فرد كه به صورت كنش يا عمل متقابلي بين حداقل دو نفر مربي و يادگيرنده جريان دارد.
آموزش غير عمد
بسياري از آنچه ما ياد ميگيريم از ديگران است؛ يعني از گفتار، رفتار انديشه و باورهاي آنها چيزهايي ياد ميگيريم يعني ديگري بي اينكه خود بداند يا بخواهد چيزي به ما ياد ميدهد.
آموزش عمد
در اين نوشتار، آموزش عمد مورد توجه است و كسي را مربي ميدانيم كه دانسته و خواسته و بهطور مكرر در پرورش و آموزش يك يا چند نفر تأثير ميگذارد.
آموزش عمدي به دو دسته فعاليت تقسيم ميشود.
1-آموزش عمد غير رسمي (مربي غير رسمي):
در اينجا مادر، پدر، خواهر، برادر، مادربزرگ، پدر بزرگ و كساني ديگر تعليم دهنده هستند. اين نوع فعاليت را تعليم و تربيت خانوادگي گفته ميشود.
2- آموزش عمد رسمي و مربي رسمي: به كساني كه تعليم و تربيت و آموزش اختصاصي ديدهاند و با پاداشي مادي و معنوي و دانسته و خواسته بهطور مكرر و متمادي به پرورش و آموزش يك يا چند نفر ميپردازند معلم يا «مربي رسمي» ميگوييم.
عوامل عمده در آموزش عمدي
وقتي سخن از آموزش عمدي به ميان ميآيد در واقع چهار پديدهی اصلي زير سر و كار داريم:
الف. آموختنيها
ب. يادگيرنده (متعلم)
ج. مربي يا معلم (ياد دهنده)
د. روشها، وسايل و امكانات آموشي –تجربي.
خصوصيات آموختنيها:
آموختني، به موضوعات يا مطالبي گفته ميشود كه ميخواهيم ياد گرفته شود.
ويژگيهاي آموختنيها:
1- در جهت انسانسازي و بهتر كردن يادگيرنده و جامعهی او باشد.
2- جالب و برانگيزنده باشد.
3- متناسب با استعداد و توانايي يادگيرنده باشد.
خصوصيات يادگيرنده (متعلم)
در مورد يادگيرنده به عوامل زير توجه كنيد:
1- داشتن امكانات حسي و جسماني در حد نياز آموختني.
2- داشتن امكنات رواني براي يادگيري.
3- داشتن توجه لازم و كافي به آموختنيها.
4- داشتن علاقه و انگيزه براي يادگيري.
خصوصيات مربي:
خصوصيات مربي با توجه به سن يادگيرنده فرق ميكند: مثلاً مربي بر كودكان دبستاني بيشتر اثر ميگذارد و كودكان نيز معلمي را كه داراي ظاهري پسنديده، چهرهاي خندان، گفتاري شيرين و شخصيتي با محبت داشته باشد را دوست دارند و از آموزشهاي او بيشتر استفاده ميكنند. دانشآموزان دورهی راهنماي بر خصوصيات و ارتباطات عاطفي و اجتماعي معلم با شاگردان يا باخصوصيات مربي در ارتباط با آموختنيها بيشتر تكيه داشتند.
خصوصيات مربي خوب:
1- در ارتباط با خود: مربي قبل از اينكه ديگران را بسازد بايد تواناييها و ناتواناييهاي خود را بشناسد و خود را بسازد.
2- در ارتباط با يادگيرندگان: براي نتيجه خوب مربي بايد افرادي را كه ميخواهد در آنها تغيير بهوجود آورد بشناسد. براي اين موضوع بايد اطلاعاتي دربارهی فرهنگ و جامعهی آنها داشته باشد. شامل:
شناخت و درك تفاوتهاي فردي (جسماني –رواني يادگيرندگان).
3- در ارتباط با آموختنيها: تسلط بر آموختنيها، كسب اطلاعات جديد، شناخت مراحل مختلف ياد گرفتن و ياد دادن شناخت و بهكارگيري روشهاي ارزشيابي آموزشي.
خصوصيات روشها، وسايل و امكانات آموزشي / تجربي
روش آموختن به يك يا دوگيرنده با روش آموختن در گروه فرق ميكند. ميدانيم كه هيچ دو نفري از لحاظ شخصيت و استعداد و معلومات و روش جذب و ياد گرفتن اطلاعات يكسان نيستند.
هنگامي كه آموزش خصوصي است مربي با يك يادگيرنده سروكار دارد ميتواند با آزادي روشي را با يادگيرنده به كار ببرد. در مواردي كه مربي با يك گروه سروكار دارد، بايد آموزش را براساس توانايي ميانگين يادگيرندگان قرار دهد.
چرا كودكان، نوجوانان و بزرگسالان بعضي مطالب را ياد نميگيرند يا به ياد نميآورند.
علتهاي عمدهی ياد نگرفتن
ياد نگرفتن اغلب نتيجه يك يا چند عامل كلي زير است:
-ضعف در ياد گرفتن مطالب يا «فرا گرفتن ناقص»
در افراد سالم ضعف در ياديگري به علل مختلف زير است:
1- نداشتن هدف براي يادگيري.
2- نبودن انگيزهی (علاقه) كافي براي يادگيري.
3- عدم توجه و دقت كافي به مطلب يا موضوع مورد نظر نبودن علاقه و انگيزهی كافي –عدم توجه و دقت كافي به آموختنيها
4- ناكافي بودن رشد جسماني رواني يادگيرنده
5- نداشتن زمينهی قبلي براي يادگيري.
6- وجود نارسايي يا اشكال در حواس.
7- وجود مشكلات و مسائل عاطفي هيجاني.
8- تأثير منفي آموختنيها بر يكديگر –تأثير مثبت آموختنيها بر يكديگر –تاثير منفي آموختنيها بر يكديگر –منع مؤثر قبلي –منع مؤثر بعدي.
علتهاي عمدهی به ياد نياوردن
1- ياد گرفتن ناقص
2- نبودن محرك مناسب
3- سركوب اطلاعات
4- نبودن انگيزه براي به ياد آوردن
5- گذشت زمان
6- آسيب مغزي يا بيماري.
چگونه ميتوانيم بهتر ياد بگيريم و آسانتر به ياد آوريم؟
در زمينهی دلايل ياد نگرفتن به موارد زير اشاره كرديم:
1- نداشتن هدف براي يادگيري.
2- نداشتن انگيزهی كافي براي يادگيري.
3- نداشتن توجه و دقت كافي به مطلب آموختني.
براي آنكه حافظه به خوبي عمل كند و آنچه را كه فرا گرفتهايم به بهترين نحو نگهداري كنيم و بازگردانيم بايد از عوامل مثبتي كه بر فعاليتهاي سهگانهی حافظه يعني «رمز در آوردن»، «نگهداري» و فراخواني» اثر ميگذارند استفاده كنيم و از تأثير عوامل منفي بر اين فعاليتها بكاهيم ياد نگرفتن و به ياد نياوردن ظاهراً به سه دليل عمدهی زير است:
1- نبودن پيشنيازهاي لازم براي يادگيري.
2- نداشتن شرايط و امكانات مناسب براي يادگيري.
3- به ياد نياوردن مطالب يادگرفته شده در اثر نارسايي يا اشكال در فعاليتهاي سهگانه حافظه.
چگونه پيشنيازهاي لازم را براي ياد گرفتن فراهم كنيم؟
شرايط پيش نياز شامل:
هدف –انگيزه –توجه
چگونه براي يادگيري ايجاد هدف كنيم؟
لزوم و فايدهی داشتن هدف.
راههاي مطرح كردن هدف براي يادگيري:
1- بيان هدف
2- تعيين هدفهاي كوتاه مدت
چگونه براي يادگيري انگيزه بهوجود آوريم؟
1-برانگيختن علاقه مستقيم كه شامل:
- طرح آموختنيهاي بهصورت پرسشهايي جالب
- تجربه و تماس مستقيم با آموختنيها
- ياد دادن آموختنيها به ديگران
- اجراي نقش
- روشن كردن محاسن آموختن و معايب نياموختن
2- برانگيختن انگيزه و علاقهی غير مستقيم
راه هاي پايدار كردن انگيزهی يادگيري
ميتوان از روشهاي زير استفاده كنيم:
الف. علاقه نشان دادن به موضوعي كه بايد ياد گرفته شود. (از طرف والدين و مربيان).
ب. علاقه نشان دادن به پيشرفت و موفقيت يادگيرنده.
ج. مشخص كردن نحوهی انجام كار براي يادگيرنده.
د. روشن كردن انتظارات مربيان و والدين براي يادگيرنده.
ه. مطلع كردن يادگيرنده از ميزان پيشرفت كارش.
و. استفاده از عوامل برانگيزنده يا تشويق.
براي اينكه مربيان والدين بدانند چگونه از عوامل برانگيزنده يا مشوق استفاده كنند به موارد زير بايد اشاره كنيم:
1- استفاده از علائق موجود يادگيرنده
2- استفاده از تحسين و تمجيد
3- استفاده از نياز يادگيرنده به نشان دادن خود
4- استفاده از خود درگيري يا متعهد بودن يادگيرنده
5- استفاده از بهتر كردن خود
چگونه دقت و توجه را جلب كنيم؟
انتخابي بودن توجه: يعني فرد از يك مجموعه به يك يا چند جزء آن توجه ميكند.
وسعت زمان و طول مدت آموزش: مثلاً قبل از سال پنجم دبستان مراكز عصبي كودك بهخوبي رشد نكرده و براي مدت طولاني نميتواند به چيزي توجه كند.
تفاوتهاي فردي در وسعت توجه: وسعت توجه در يك گروه سني يكسان ناست. پس معلم با توجه به وسعت توجه و دقت شاگرداني كه توجه كمتري دارند آموش و تمرين را بايد انجام دهد.
عوامل مؤثر در جلب توجه:
1- نقش تصاوير: تصاوير بيش از كلمات جلب توجه ميكنند خصوصاً تصاوير حيوانات و انسان بيشتر از اشياء جلب توجه ميكنند.
2- نقش محرك بينايي: مرحك وقتي در برابر چشمها قرار گيرد بيشتر جلب توجه ميكند پس چيزي را كه ميخواهيم جلب توجه قرار گيرد جلوي چشم باشد.
3- نقش رنگها: بعضي از رنگها مثل قرمز و آبي توجه بيشتري را به خود جلب ميكند.
4- نقش اندازه: اندازهی حروف نيز در حالتي كه از كلمات درشتتر در متن كلمات ريزترند در جلب توجه مؤثر است.
5- نقش شكل حروف: مثلاً بعضي كلمات را با حروف كج، مايل، كشيده، فشرده و يا سايهدار چاپ كنيم.
6- نقش حركت: حركت بيشتر پرته وعكس جلب توجه ميكند. ملاً آتشفشان و حركت موج در دريا را با تصوير متحرك نشان دهيم.
7- نقش تكرار: تكرار نبايد يكنواخت باشد تكرار زياد باعث كم توجهي ميشود.
8- نقش تازگي: چيزهاي تازه بيش از چيزهاي كه قبلاً با آن آشنايي داشتهاند جلب توجه ميكند.
چگونه وضعيت مناسبي براي يادگیري بهوجود آوريم؟
تجربه نشان داده است درسهايي كه احتياج به تمركز، توجه و دقت بيشتري دارد در ساعات اول روز قرار گيرند. همچنين آنچه در ابتدا و پايان يك جلسه آموزش تدريس ميشود بهتر از آنچه در اواسط جلسه ارائه ميشود در ذهن تأثير ميگذارد. پس بهتر است مربيان آنچه را كه طي يك جلسه مطرح كردهاند در اواخر جلسه به عنوان خلاصه درس تكرار کنند.
پر يادگيري
براي آنكه آنچه را كه به كودكان و نوجوانان ميآموزيم خيلي خوب در ذهن بماند يعني به جاي يادگيري، پريادگيري صورت گيرد، بايد تمرين زيادتر از حد لازم براي يادگيري انجام شود، يعني كار ياد دادن را تا حدي بيش از كافي ادمه دهيم.
خواندن با صداي بلند
چون در آن واحد از دو حس خود يعني بينايي و شنوايي و حركت لبها كه فرصتي براي تمرين عملي يا حركتي فراهم ميكند استفاده مينمايند در يادگيري مؤثرتر است.
از برخواندن مطالب
از برخواندن مطالب ميزان كارآيي حافظه را در نگهداري و به ياد آوردن مطالب زياد ميكند.
اثر خودآزمايي در يادگيري
خودآزمايي يعني اينكه كسي پس از يك يا چند بار خواندن مطلبي آن را كنار گذاشته سؤالهايي از خود بپرسد.
اصل مطلب يا به اصطلاح لب مطلب چيست؟
كدام قسمت اهميت بيشتري دارد؟
آيا همه مطالبي را كه خواندهام فهميدهام؟ و ...
مدت زمان هر جلسه آموزش يا تمرين
نميتوان مدت زمان هر جلسه را بهطور قطع تعيين كرد. اين امر بستگي به يادگيرنده –چگونگي كار، زمينه معلومات، سن يادگيرنده و ... دارد هر چه سن كمتر، مطلب سادهتر –زمينهی معلومات وجود داشته باشد آموزش به زماني كمتر نياز دارد.
فاصله جلسات آموزش و تمرين
يادگيري با فاصلهی كافي بهتر از يادگيري فشرده است.
مرور كردن بلافاصله پس از يادگيري
تجربه نشان داده مرور بلافاصله پس از درس در امر يادگيري بسیار مؤثر است.
استفاده از چند حس
استفاده از چند حس در يادگيري بسيار مؤثر است. مثلاً چون بينايي در يادگيري خيلي مؤثر است. استفاده از لوح- طرح- نقاشي –منحني و نمودار همچنين وسايل سمعي و بصري استفاده كنيم.
تأثير ارتباط و پيوستگي مطالب
مطالبي كه به هم پيوستگي يا ارتباط دارند بهتر از مطالبي كه بههم ربط ندارند نگهداري ميشوند و يادآوري آنها نيز آسانتر است؛ زيرا روابط معقول و با معني بهتر و سادهتر از روابط با معني در ذهن ميماند. براي اين كار ميتوان از روشهاي زير استفاده كرد:
1- استفاده از آهنگ سرود ريتم (وزن و ضرب): براي يادگيري كودكان دبستاني اين شیوه بسيار كاربرد دارد.
2- استفاده از مجاورت (نزديكي) مطالب با هم ديگر: مثلاً: ايران –جمعيت –مساحت –50 ميليون –000/654/1 كيلومتر
3- استفاده ازمشابهت: نيم nameدر انگليسي –نُم nomفرانسه –نامه nameآلماني -از اين جهت كه با كلمه نام در فارسي مشابهت دارند آسانتر يادگرفته ميشود.
4- استفاده از تضادها: مثلاً براي ياديگري زندگي اسكيموها آنها را با زندگي حارهاي مقايسه كنيم.
5- استفاده از سازمان دادن مطالب: اين سازمان بندي با توجه به سن يادگيرنده فرق ميكند.
طبقهبندي و ارتباط دادن به مطالب به يكديگر.
چگونه از تأثير مثبت آموختنيها بر يكديگر استفاده كنيم:
گاهي يادگيري يك موضوع يا مطلب مهارت يا روش باعث ميشود كه موضوع يا مطلب و مهارت ديگر را به آساني فرا گرفته شود. در اين صورت ميگوييم در يادگيري انتقال مثبت ديده ميشود.
شرايط لازم براي «انتقال مثبت» در يادگيري...
1- تأثير تشابه بين دو موضوع: مثلاً در دو مهارت تشابه وجود دارد مثلاً در ورزش تنيس و پينگ پنگ.
2- درك تشابه:
3- آشنايي كامل با معلومات پايهاي بهعنوان زيربنا.
4- يادگيري قواعد و اصول تعميم آن.
چگونه از «انتقال مثبت» در يادگيري استفاده كنيم؟
الف) بين موضوعها –آموختنيها –ارتباط ايجاد كنيم: يعني يادگيرنده بتواند مطالب مختلف را بههم ربط دهد.
ب) قواعد و اصول كلي را بياموزيم.
پ) از وجود معلومات پايه اطمينان پيدا كنيم.
ت) يادگيرنده را در تعميم آموختهها فعال كنيم. مثلاً ياد بگيرد از فيزيك و زيست براي بهداشت و ورزش استفاده كند.
از بين بردن عوامل منفي –بازدارنده –در يادگيري
1-ناكافي بودن رشد جسماني / رواني يادگيرنده: مربيان بايد از اين جهت به تفاوتهاي فردي كودكان و نوجوانان توجه داشته باشند.
2- والدين نبايد تجربياتي كه از يك كودك بهدست آوردهاند به كودك ديگر خود و يا ساير كودكنتعميم دهند.
3- نداشتن زمينهی قبلي (معلومات پايه) براي يادگيري: اگر چنين چيزي بود در يادگيري مطالب كوشا باشيم تا زمينه براي مطالب بعدي ايجاد شود.
4- وجود نارسايي يا اشكال در حواس:
1- اهميت و لزوم تقويت حواس مختلف.
2- جبران ضعف يك حس به وسيله حواس ديگر.
5-وجود مشكلات عاطفي / هيجاني:
1- تشخيص علت مشكلات عاطفي هيجاني
2- عوامل ايجاد كننده مشكلات عاطفي هيجاني:
1- مسائل فردي: نقص عضو –كم خوني –صرع –دردسر –ضعف جسماني –نداشتن اعتماد به نفس –ترسو بودن.
2- مسائل خانوادگي: نبودن پدر يا مارد در خانه –نزاع در خانه –بيماري پدر يا مادر و ...
3- مسائل آموزشگاهي: عدم سازگاري در مدرسه –ترس از مدرسه يا مناسب بودن رفتار معلم
4- مسائل اقتصادي: اجبار به كار كردن در ساعات غير از مدرسه –تضاد طبقاتي بين خود و همكلاسيها و ...
5- مسائل اجتماعي و فرهنگي:
احساس سرافكندگي از شغل پدر يا مادر –پذيرفته نشدن به وسيله همسالان.
2- روش تشخيص و رفع مشكلات عاطفي هيجاني.
كلياتي در مورد فعاليتهاي حافظه
بسياري از تواناييهاي ذهني نيازمند كمك گرفتن از حافظه هستند. براي مثال هوش كه از فعاليتهاي ذهني متعددي از جمله «تفكر» «ارزشيابي» «حل مسأله» تشكيل شده است به شدت متكي به بهرهگيري از حافظه است.
وابستگي حافظه به موارد زير:
1-حافظه و يادگيري:
(1) اگر حافظه وجود نداشته باشد يعني نتوانمي اطلاعات را نگهداري كنيم و به ياد آوريم چيزي ياد نميگيريم.
(2) اگر حافظه معيوب باشد يادگيري انسان معيوب بوده قابل اتكاء و استفاده نخواهد بود.
2- حافظه و تفكر: تفكر مستلزم به كار بستن تجارب و اطلاعات گذشته است اگر فرد نتواند اين تجارب و اطلاعات را به درستي نگهداري كند بهآساني و در موقع مناسب به ياد آورد نميتوان جهتدار فكر كند.
3- حافظه و طبقهبندي: طبقه بندي يكي از فعاليتهاي ذهني است و عبارت است از قرار دادن اجزا در گروههاي مختلف براساس يك معيار معين مثلاً براساس شباهت يا اختلاف آنها. پي بردن به وجوه تشابه و تمايز به يادگيري بستگي دارد. پس كودك اگر نتواند آنچه را كه ياد گرفته نگهداري كند و در موقع به ياد آورد عملاً نميتواند طبقهبندي كند.
4- حافظه و ارزشيابي: گرفتن اطلاعات از طريق حواس و درك خصوصيات و كيفيتهاي مختلف يك عمل يا شي بر اساس ملاك يا ملاكهايي است. گاه ارزشيابي بعد از انجام عمل صورت ميگيرد. براي ارزشيابي، فرد بايد خصوصيات پديدهها را بهخوبي مشاهده و درك كرده باشد و براساس معيار يا ملاكي آن را بسنجد همه اين اعمال مستلزم آن است كه فرد آنچه را ه فرا گرفته بهخوبي نگهداري كرده باشد و به موقع به ياد آورد.
حافظه از چه فعاليتهايي تشكيل شده است؟
به رمز در آوردن اطلاعات: بديهي است كه محركهاي حسي همانطور كه هستند بر ذهن ما اثر نميگذارند بايد بهصورتي درآيند كه براي ذهن ما قابل درك باشند. اين آمادهسازي را به رمز درآوردن يا دروني كردن مينامند.
نگهداري اطلاعات: گروهي معتقدند براي نگهداري تغييرات شيميايي بايد انجام شود. گروهي ديگر نگهداري اطلاعات را نتيجهی تغييرات فيزيكي و از جمله الكترومغناطيسي ميدانند. عدهاي حاصل مجموعهی دو تغيير شيميايي و فيزيكي ميپندارند.
چند نوع حافظه داريم؟
حافظهی كوتاه مدت: كه نتيجه يك عامل مؤثر ضعيف است. گنجايش اين حافظه بسيار محدود است؛ يعني نميتواند چند دانستني را همزمان نگهدارد و در صورتي ميتواند مطلب تازهاي را نگهدارد كه قسمتي از گرفتههاي خود را به حافظهی ميانمدت سپرده باشد.
حافظهی بلند مدت:اطلاعات را به مدت طولاني نگهداري ميكند. گنجايش آن تقريباً نامحدود است. با آمدن اطلاعات جديد اطلاعات قبلي را از دست نميدهد و جديديها را هم ميپذيرد.
تقسيم بندي حافظه از نظر حسي و حركتي مؤثر:
يكي ديگر از تقسيم بنديها بر اين اساس است كه اطلاعات بهوسيله كدام يك از حواس گرفته شده و آنها را برحسب آن حس طبقهبندي ميكنيم.
حافظهی بينايي يا بصري: منظور آن است كه آنچه را كه قبلاً ديدهايم به ياد آوريم.
حافظهی شنوايي بصري: منظور آن است كه آنچه را كه قبلاً شنيدهايم به ياد آوريم.
حافظهی بويايي شامهاي: منظور آن است كه آنچه را كه قبلاً به مشام ما رسيده است به ياد آوريم.
حافظهی چشايي ذائقهاي: منظور آن است كه آنچه را كه قبلاً چشيدهايم به ياد آوريم.
حافظهی بساوايي لامسهاي: منظور آن است كه آنچه را كه قبلاً لمس كردهايم به ياد آوريم.
حافظهی حركتي عملي: منظور آن است كه عمل يا حركتي را كه قبلاً انجام دادهايم به ياد آوريم.
چگونه فعاليتهاي حافظه را تقويت كنيم؟
براي رسيدن به اين هدف بايد دو نوع اقدام کرد:
1. با وسايل و از راههاي گوناگون از عوامل مفيد و مثبتي كه بر اين فعاليتها (به رمز در آوردن- نگهداري و فراخواني اطلاعات) اثر ميگذارند استفاده كنيم.
2. از تأثير عوامل منفي بر اين فعاليتها بكاهيم.
عواملي كه در به رمز درآوردن اطلاعات اثر مثبت دارند
راههاي تقويت به رمز درآوردن اطلاعات:
1-فرصتهايي براي تمرين ذهني كلامي عملي بهوجود آورند *تشكيل صورتهاي «تصاوير» ذهني
* تمرين كلامي –تمرين كلامي با شيء –تكرار* تمرين حركتي
2- استفاده از چند حس به مراتب بيشتر از استفاده از يك حس در به رمز درآوردن يا دروني كردن اطلاعاتي كه از محيط ميگيريم مؤثر است.
عواملي كه در نگهداري اطلاعات اثر مثبت دارند
راههاي تقويت نگهداري اطلاعات:
* اثر حافظه شدت داشته باشد كه راههاي شدت بخشيدن عبارت است از –از چند حس استفاده كنند –از تكرار استفاده كنند.
* مطالب و آموختنيها وارد حافظه بلند مدت يا دائمي شود. براي اين انتقال بايد كارهاي زير انجام شود.
(1) به اطلاعات توجه و دقت كافي شود.
(2) اطلاعات را بهخوبي به رمز درآوريم.
(3) بين اطلاعات ارتباط برقرار كنيم.
عواملي كه در نگهداري اطلاعات اثر منفي –بازدارنده –دارند.
روشهاي جلوگيري از تأثير منفي آموختنيها بر يكديگر.
(1) فراهم آوردن فرصت كافي براي جاي گرفتن مطالب در ذهن.
(2) با هم مطرح نكردن مطالب مشابه.
(3) در نظر گرفتن فاصله زماني بين مطالب مشابه.
عواملي كه در فراخواني اطلاعات اثر مثبت دارند
محرك مناسب براي فراخواني
انگيزهی كافي براي فراخواني
سازماندهي مطالب
چگونه ميتوانيم انگيزه كافي براي به يادآوردن بهوجود آوريم؟
1- از سركوب كردن اطلاعات جلوگيري كنيم.
2- قصد براي به يادآوردن را تقويت كنيم.
- فوايد آموختن مطالب معين را براي نوجوان بفهمانيم.
- زمينههايي فراهم كنيم تا كودك و نوجوان عملاً كاربرد آنچه را كه ياد گرفتهايد حس كنند.
- شرايطي را فراهم كنيم كه كودك و نوجوان به مواد آموختني مراجعه مكرر داشته باشند.
بازيها و روشهاي عملي استفاده از آنها در شناخت و تقويت يادگيري و حافظه
فعاليتهاي هدفدار بهصورت بازي وسيلهاي است كه به ما امكان ميدهد تا به بررس رفتارهاي گوناگون فردي –اجتماعي انسان در شرايط طبيعي زندگي بپردازيم.
ویژگیهای فعاليتها هدفدار
الف) اغلب وسيلهی چنداني نميخواهد.
ب) دامنه گستردهاي دارد و انجام آن آسان است.
ج) در مكانهاي مختلف (پارك و ...) قابل اجرا است.
د) در زمانهاي مختلف قابل اجراست.
ه) به مدت مورد نياز (طولانيتر يا كوتاهتر از جلسات آموزش رسمي) قابل اجرا است.
سخني با مربيان و والدين
براي آنكه توان يادگیري و يادآوري كودكان و نوجوانان را كه با آنها سروكار داريم بهتر بشناسيم، ميتوانيم از بازي استفاده كنيم.
براي يادگيري يادآوري و پرورش حافظه ميتوانيم از دو نوع بازي استفاده كنيم.
بازيهايي كه جنبه بررسي و گردآوري اطلاعات دارند كه اين بازيها دو نوع اطلاعات در اختيار ما ميگذارند.
1- اطلاعات دربارهی گنجايش.
2- اطلاعات در مورد اين كه عوال مثبت و منفي چگونه بر يادگيري و يادآوري اثر ميگذارند.
بازيهايي كه نجنبه تقويت و پرورش حافظه را دارند.
منبع: روانشناسي يادگيري كودك و نوجوان، دكتر مهرناز شهرآراي، انتشارات رشد
|