با سرزنش کردن دیگران احساس راحتی می کنید. می خواهید کسی را مسئول ناراحتی خود معرفی کنید. شما تنها، رنجیده یا هراسان هستید و کسی باید این احساسات را ایجاد کرده باشد. ممکن است همسرتان از شما بخواهد که گلهای باغچه را آب دهید. با شنیدن این درخواست او می گوئید:« باید می دانست که من خسته هستم، چه زن بی احساسی است.» به عبارت دیگر ظاهراً از زنتان انتظار دارید که علم غیب بداند و حال آنکه وظیفه خود شما بوده که او را از حال خود آگاه کنید و به او بگوئید که نمی توانید تقاضایش را برآورده سازید.
با سرزنش کردن، دیگران را مسئول تصمیماتی می شناسید که اغلب مسئولیت شماست. در نظام سرزنش کردن همیشه کسی مقصر است و سرزنش کننده مسئولیتی در قبال ابراز وجود نکردن، نه گفتن و یا به جای دیگری مراجعه کردن ندارد.
در این میان بعضی نیز همه تقصیرها را به گردن می گیرند و خود را به اتهام عدم صلاحیت، بیلیاقتی، نداشتن حساسیت، و یا احساسی بودن سرزنش می کنند. این اشخاص همیشه برای اشتباه کردن آمادگی دارند. از جمله زنی به علت آنکه 15 دقیقه دیرتر از موعد مقرر برای رفتن به میهمانی آماده شده بود خود را سرزنش می کرد که همۀ شب شوهرش را خراب کرده است. در پایان میهمانی او به این نتیجه رسیده بود که حال همه را گرفته است.
|