این فصل را با شخصی سازی شروع کردیم. در این خطای شناختی شخص همۀ حوادث را به خود ارتباط می دهد. مادر افسرده اندوه فرزندانش را به حساب خود می گذارد. تازه دامادی گمان می کند خستگی زنش نشانه آن است که از او خسته شده است. زنی از گرانی اجناس شکایت می کند. شوهرش که به خطای شخصی گرفتار است پیش خود نتیجه می گیرد که او از درآمد کم من شکایت دارد.»
یکی از جنبه های عمده شخصی سازی مقایسه کردن دایمی خود با دیگران است:« او بهتر از من پیانو می نوازد... من به اندازه کافی توانا نیستم که با آنها هماهنگ شوم... او بسیار پراحساس است اما من درونم مرده است... من از سایر کارکنان کندتر هستم... به حرف های او که کودن است گوش میدهند اما به حرف من توجه نمی کنند.» از هر فرصتی برای مقایسه خود با دیگران استفاده می شود. در این شرایط ارزش شما تغییر می کند. شما ارزش خود را با ارزش دیگران می سنجید. اگر خود را برتر از دیگران بیابید لحظاتی احساس آرامش می کنید، اما اگر به این نتیجه برسید که کمتر از دیگران هستید ناراحت می شوید و احساس حقارت می کنید.
اشکال مهم در شخصی سازی این است که شما هر تجربه، هر مکالمه و هر نگاه را با توجه به ارزش و اهمیت خود در نظر می گیرید.
|